پدران غایب

پدران غایب

خانواده های تک سرپرست به علت طلاق، مرگ همسر و متارکه به وجود می آیند. کار والد تنها بسیار مشکل است زیرا باید توقعات بسیاری را برآورده کند به اندازه دو نفر صبور باشد گاهی نقش هایی را ایفا کند که دوست ندارد و یا به سختی می تواند از عهده آنها بر آید . والد تنها باید در آن واحد با تنهایی خود کنار بیاید و هم اینکه مسئولیت های جدیدی را بپذیرد . باید همزمان به مراقبت از کودکان خود ادامه دهد و علاوه بر همه اینها یک والد تنها باید با نگاه جامعه نسبت به خود مبارزه کند و به شیوه ایی صحیح آن را تعدیل کرده و به مسیر درست هدایت کند.

متاسفانه عقیده رایج در جامعه این است که خانواده تک والدی، خانواده ایی است شکست خورده و والد تنها نمی تواند به قدر کافی مراقب فرزندان خود باشد، پس بچه ها در این خانواده ها حتما مسئله دار خواهند شد.

این تعصب اجتماعی را از این جهت غلط می دانم که اگر والد تنها این کلیشه را باور کند حتما نسبت به توانایی های خود شک خواهد کرد و اعتماد به نفس خود را از دست می دهد . این باور به عزت نفس او نیز لطمه خواهد زد و همیشه احساس گناه خواهد داشت. او هر چه قدر هم به فرزندان خود اهمیت دهد و برای سلامت و رشد انها تلاش کند باز هم خود را متهم به بی کفایتی خواهد کرد و این اتهام زدن به خود هیچ ثمره ایی برای او نخواهد داشت.

چه بسیار خانواده هایی هستند که در ظاهر پدر و مادر در یک خانه زندگی می کنند ولی روابط سرد عاطفی یا مشغله زیاد کاری و یا سفر های طولانی مدت باعث میشود بار مسئولیت مراقبت از فرزندان به دوش یکی از والدین باشد و دیگری هیچ مسئولیتی نداشته باشد یا مسئولیت خیلی اندکی را از سر اجبار بپذیرد ولی از آنجایی که این والدین از لحاظ روانی ستیزی با جامعه پیش روی خود نخواهند داشت و مدام به خاطر تنها بودن قضاوت نمی شوند بهتر از توانایی های خود استفاده می کنند و در امر مراقبت از فرزندان موفق تر خواهند بود. در حالیکه با ید به این نکته دقت کنیم که بخشی از قدرت والدین ناشی از حضور آنها در خانواده است. والدین با حضور خود الگوهای بزرگسال را در اختیار کودکان قرار می دهند. تعریف نقش جنسیتی در خانواده شکل می گیریو یک پدر با پدر خود همانند سازی می کند و رفتار مادر با پسر به عنوان مرد آینده نقش فعالی در شناخت جنسیت خواهد داشت و انچه یک دختر در باره ی زن بودن و رفتار زنانه می آموزد و به آن اعتقاد پیدا می کند به نحوه ی برخورد پدر با زنانگی های دختر و به همانند سازی دختر با مادرش بستگی دارد.

البته باید گفت والد تنها قدرت هایی را پیدا می کند که دیگر والدین ندارند یک والد تنها می آموزد که با بچه های خود رک و صریح صحبت کند و می اموزد که در تحقق تصمیمات خود قاطعیت داشته باشد.

او می آموزد چگونه از پس مسئولیت های متعدد برآید او صبورتر خواهد شد و می فهمد که باید نقش های متعددی را ایفا کند گاهی پدر باشد و گاه مادر و اغلب اوقات هر دو !

او می داند که مسئولیت نگهداری از فرزندانش به طور همیشگی با اوست و گریزی نیست.

در اکثر خانواده ی تک سرپرست، والدی که همیشه در کنار فرزندان است مادر است. اگر پدر مدام غایب باشد و نتواند الگوی اولیه مرد و رفتار مردانه را به فرزندان ارائه دهد، بچه ها بیشتر تحت تاثیر الگو های ایده آل هم سن و سالان خود قرار می گیرند. مثلا یک پسر نوجوان که پدر ندارد ممکن است برای کسب تعریف مناسبی از مرد بودن به هم سن و سالانش روی بیاورد. او برای اینکه مورد پذیرش گروه قرار بگیرد ممکن است پز های مردانه انها را تقلید کند و همینطور دختر نوجوانی که پدر ندارد برای دست پیدا کردن به این الگو و به دلیل نیاز به ارتباط اولیه که با مردها نیاز دارد به پسران هم سن و سال خود روی بیاورد . و همینطور اگر والد تنها پدر باشد و مادر غایب باشد، ممکن است دختر تعریف خود را بر اساس نقش های زنانه که قالب جامعه است بسازد و پسر برای دستیابی به ارتباط اولیه با زنان و همچنین برخوردار شدن از ناز و نوازش مادرانه به دختران هم سن و سال خود روی  بیاورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − 10 =