مثبت ‌اندیشی را زندگی کنید

مثبت ‌اندیشی را زندگی کنید

مصاحبه با همشهری
خدیجه نوروزی ـ روزنامه‌نگار

مثبت‌اندیشی، ایده و روشی است که نزدیک به یک قرن قدمت دارد. یکی از کتاب‌های قدیمی این حوزه، کتاب معروف ناپلئون هیل با نام «بیندیشید و ثروتمند شوید» است و از آخرین کتاب‌های موفق و مطرح هم، می‌توان به کتاب راز (و مشتقات آن) اشاره کرد. همچنین دان تومازلو در کتاب جدیدش امیدواری آموخته‌شده: قدرت مثبت‌اندیشی در غلبه بر افسردگی منابعی ارزشمند و کمک‌کننده‌ جمع‌آوری کرده است. به‌گفته تومازلو مثبت‌اندیشی به ما نمی‌گوید که رنج‌هایمان را نادیده بگیریم در واقع به ما می‌آموزد که چطور در برابر سیل عظیم اخبار و اتفاقات منفی بتوانیم مسیر را برای پیشرفت هموار‌تر کنیم و تعادل را به زندگی‌مان بازگردانیم. گویی لازم است که با نیرویی خودمان را به «کانال امید» برسانیم. گاهی ممکن است زندگی‌تان را با تصویرنامناسبی از آینده گره زده باشید. تصور می‌کنم یک تصویر شفاف‌ از آینده نمی‌تواند معجزه‌‌‌وار همه موقعیت‌های منفی را از زندگی‌تان جارو کند اما با داشتن چنین تصویری یاد می‌‌گیرید موقعیت‌های منفی را در راستای آن تصویر ذهنی تنظیم کنید. با تمرکز دوباره بر پتانسیل‌های مثبت که از پیش در درونتان وجود دارد، می‌توانید حتی بیش از حد تصورتان، امید را به زندگی‌تان بازگردانید. و این همان معنای مثبت‌اندیشی است.

لزوما ما تا چه میزان به مثبت‌اندیشی احتیاج داریم‌؟
به این جملات دقت کنید:من خوش‌بین هستم.او بدبین است. بدبین بودن زندگی ما را تلخ می‌کند. جامعه‌ ما، به همه‌‌چیز بدبین شده است. خوش‌بینی را باید از کودکی آموخت. تعداد گزاره‌ها و ادعاها و حرف‌هایی که در زمینه‌ خوش‌بینی و بدبینی مطرح می‌شود، کم نیست. ما معمولا خوش‌بینی را با بار معنایی مثبت به یاد می‌آوریم. اما آنچه اهمیت دارد، این موارد است: هر ویژگی که از حالت تعادل خارج شده و حالتی از انعطاف‌ناپذیری به‌خود بگیرد و باعث اختلال در عملکرد فرد شود مسئله‌ساز خواهد بود حتی
«‌مثبت‌اندیشی افراطی». یعنی در مواقعی با خوش‌بینی افراطی اجازه ورود و تجربه احساسات ناخوشایند از ما گرفته می‌شود و با اجتناب از پرداختن به مسئله به‌دنبال راهکارهای مقابله این ناکارآمدی خواهیم بود. در این رابطه لازاروس، در مقاله‌ کلیدی خود تحت عنوان «هزینه‌ها و منافع انکار» می‌گوید چیزی به‌نام شکل مثبت انکار یا انکار مفید هم وجود دارد و این یکی از جنبه‌های سلامت انسان است که در مواجهه با مشکلات، وجود بعضی از دشواری‌ها را انکار کند.

پترسون در مقاله خوش‌بینی خود با عنوان آینده خوش‌بینی، اشاره می‌کند که فروید، خوش‌بینی را دیدگاهی فراگیر و البته از جنس توهم می‌دانسته و اشاره می‌کرده که انسان‌های تحصیل‌کرده و به‌طور خاص، نورولوژیست‌ها، نیازی به چنین توهمی ندارند.

نیچه هم، از مثبت‌اندیشی استقبال چندانی نکرده و به بهانه‌های مختلف آن را مورد انتقاد قرارداده و خوش‌بینی را مایه رنج انسان دانسته است.
اما این نوع نگاه به خوش‌بینی، ادامه پیدا نکرد و در دهه‌های اخیر، مثبت‌اندیشی جایگاهی مثبت و فاخر یافت.
مارتین سلیگمن از جمله این افرادی است که وقتی مفهوم درماندگی آموخته شده را مطرح کرد، اشاره کرد که سابقه‌ کنترل نداشتن بر شرایط محیطی، موجودات را به آینده‌ خود بدبین می‌کند و این بدبینی، به شکل درمانده ‌شدن و هیچ ‌کاری ‌نکردن بروز پیدا می‌کند.

لیونل تایگرکتابی به‌نام «زیست‌شناسی امید» نوشت و در‌آن چنین نکته‌ای را مطرح کرد: خوش‌بینی را می‌توان دستاورد فرایند تکامل دانست. شاید حتی بتوان گفت ارگانیسم، اگر سطحی از خوش‌بینی را نداشته باشد، بقا پیدا نمی‌کند اما آیا مثبت‌اندیشی ذاتی است‌؟ باید گفت مثبت‌اندیشی می‌تواند مجموعه‌ای از مولفه‌های شخصیتی، خلق و خو، محیط و تجارب تأثیرگذار دوران گذشته و حال، دایره روابط بین فردی و… باشد.

لینک مقاله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده − 2 =